مولد دیزل، که در آن مولد با موتور دیزل برای تولید جریان متناوب تحریک میشود. از تناوب یا بسامد که باید ثابت و پایدار نگه داشته شود، بعنوان منبع همراه و ضروری نیرو در مقیاس وسیع استفاده میشود. بسامد جریان متناوب با سرعت دیزل تعیین میشود. بنابراین سرعت دیزل نیز باید ثابت و پایدار نگه داشته شود. این مقاله دو سیستم کنترل آنالوگ را معرفی میکند: سیستم کنترل بازده سفت و محکم و بازده سرعت ثابت. و سیستم کنترل فازی سرعت دیزل را ایجاد میکند. مقایسه عملکرد کنترل و کاربردهای عملی آنها نشان میدهد که روش کنترل فازی، عملی است و بهتر از دیگر روشهاست.
لغات کلیدی: سیستم کنترل، فازی، مولد دیزل، سرعت
مقدمه: از مولد دیزل بطور گسترده بعنوان منبع نیروی سیال، ضروری و میدانی استفاده میشود. در سیستم مولد دیزل، مولد توسط دیزل برای تولید جریان متناوب تحریک میشود. بنابراین، جریان مولد تولید شده توسط مولد دیزل با سرعت دیزل تعیین میشود. بعنوان منبع نیرو، بسامد متناوب باید ثابت و پایدار باقی بماند، مثلا 50 هرتز. پس سرعت دیزل نیز باید ثابت و یکنواخت نگه داشته شود. براساس استاندارد ملی، نسبت تنظیم سرعت ناپایدار سرعت دیزل باید کوچکتر از 5% باشد و نسبت تنظیم سرعت ثابت نباید از 2% تجاوز کند. اما بخاطر تنوع بار و اختلال مولد، سرعت دیزل بطور متناوب تغییر میکند. بنابراین چگونگی ثابت نگه داشتن سرعت دیزل، مشکل بسیار قابل توجهی است.
کوچک سازی قطعات مکانیکی با اشکال پیچیده در پیدایش و ظهور کاربردهایی مرتبط، یک چالش بزرگ است. سرامیک سیلیکون نیترید(Si3N4) نامزد بسیار عالی برای چنین برنامه های کاربردی به دلیل خواص مکانیکی، حرارتی و تریبولوژیکی برجسته می باشد. با این حال، برای ماشینکاری، استفاده از روش های ماشینکاری مکانیکی معلولی مشکلاتی وجود دارد. اگر مواد رسانا الکتریکی باشند، ماشینکاری تخلیه الکتریکی (EDM) می تواند برای تولید اشکال دقیق و پیچیده استفاده شود. در این مقاله، به منظور بررسی اثر هدایت الکتریکی بر ویژگی های EDM، تعدادی از مواد کامپوزیت نانوساختار کربن، ساخته و با استفاده از روش الکترود کمکی ارائه شده توسط نویسندگان، EDM شد. عملکرد این فرآیند به عنوان یک تابع از محتوای نانوساختار کربن و نوع آن مورد بررسی قرار گرفت. نمونه به طور جداگانه انتخاب می شود تا نزدیک به آستانه نفوذ الکتریکی (0.9٪ حجمی و 5.3% حجمی به ترتیب برای نانولوله های کربنی (CNT) و ترکیبات نانو صفحات گرافنی (GNP) باشند.)، و بالاترین حدی که محدود شود (5.3٪ حجمی و 20.6٪ حجمی)، که در آن رسانایی الکتریکی 10 و 100 s.m-1 به ترتیب برای CNTs و نانو کامپوزیت های GNPs بدست می آید. علاوه بر این، نمونه های Si3N4 خالص نیز تست شد. درصد حذف مواد، نسبت سایش الکترود و زبری سطح قطعات ماشینکاری شده برای همه شرایط آزمایش مورد بررسی قرار گرفت.
یک الگوی فرضی مبتنی بر اینتگرال گیری عددی از معادله پیوستگی برای الکترون های با تراکم محدود در دام انتشار وابسته و ثابت های باز ترکیب مورد استفاده قرار گرفت تا عملکرد سلول های خورشیدی حساس شده به رنگ را توضیح دهد (DSSC). کاربرد این الگو فرضیه اخیر در مورد انتقال بار در مواد نانوکریستال با پارامترهایی که از 5 اندازه گیری ساده استخراج شده بود ترکیب کرده است: طیف UV/Vis (قابل دیدن فرابنفش) رنگ در محلول، منحنی جریان – ولتاژ حالت ثابت، مدار باز فتوولتاژ در مقابل منحنی چگالی نور، جریان سلول نوری گذرا پس از به کار انداختن نبع نورانی و تأخیر ولتاژ مولد بازپس از خاموش کردن منبع نور. این الگو به عنوان جنبه جدیدی که در این گونه محاسبات قبلاً محفوظ نشده بود، شامل یک شرایط اضافی است که روی انتقال بار از اکسیدهای شفاف (TCO)، در لایۀ زیرین محلول الکترولیت حساب می کند. کاربرد عمومی این مدل با اعمال آن به دو گونه متفاوت سلول خورشیدی نشان داده شده است. یک سلول خورشیدی TiO2با یک محلول الکترولیت آلی و یک سلول خورشیدی مبتنی اکسید روی (Zno) با یک الکترولیت محلول – آزاد. ثابت شده است که الگوی عددی قادر به تطبیق داده ها برای هر دو سامانه می باشد که منجر به تضمین های کمیتی برای پارامترهای اصلی کنترل کمی کارکرد و کارایی سلول خورشیدی می شود. نتایج نشان می دهد که توضیح جهانی DSSC ها براساس فرضیات اساسی برای انتقال محدود در دام و باز ترکیب با استفاده از روش های تجربی ساده که در دسترس تمام آزمایشگاه های خورشیدی است ممکن می باشد. مقاله حاضر سعی در پرکردن شکاف بین نظریه پردازان محض و تجربه کردن مشاغل بر این نوع از سامانه دارد.
مقدمه
الگوسازی عددی از سلول های خورشیدی ابزاری قوی برای توجیه منطقی و درک بنیادهای روند تبدیل سلول های نوری به منظور کمک به نیل به ابزارهای کارکردی بهتر می باشد. از زمان پیدایش در 1991 سلول های خورشیدی مبتنی بر ساختار نانویی حساس شده، دارای اکسیدهای فلزی دارای سوراخ میانی (سلول های خورشیدی حساس به رنگ) از جمله بهترین ابزارهای نسل سوم می باشند. این سلول ها کارآیی تبدیل فتون خوبی دارند با مقادیر تا 1/11% زیر 1SUN، روشنایی AM1.5G. به علاوه به دلیل قرینه پائین مواد و سادگی روند تولید این گونه سلول ها جایگزینی ارزان قیمت برای سلول های خورشیدی سیلیکونی می باشند. عملکرد DSSC ها مبتنی بر ترکیب به دست آور نور قابل دیدن ناسب جداسازی بار مؤثر، انتقال نسبتاً سریع و باز ترکیب کند می باشد.
یک مسیر مجزا مربوط به تبادل کننده حرارتی زمینی (ETHE) برای مطالعه در مورد حالت سرمایشی و گرمایشی ایجاد گردید. ETHE از لوله ای به طول 50 متر با قطر عددی 10 سانتیمتر و ضامت دیواره 3 میلی متر ساخته شده است. ETHE در 3 متری زیر زمین مدفون شده است. هوا محصور شده به وسیله یک مکنده 400 واتی پمپ می شود. شدت هوا در لوله 11 متر بر ثانیه می باشد. دمای هوا در دهانه لوله ، در وسط لوله (25 متری) و در انتهای لوله (50 متری) به وسیله دماسنج واقع در درون لوله اندازه گیری می شود. آزمایش های سرمایشی در طول مدت سه روز متوالی در هر ماه اندازه گیری شدند. در هر روز سیستم برای مدت 7 ساعت در طول روز راه اندازی می شد و در شب خاموش می شد. آزمایش های گرمایشی در شب و در ماه ژوئن انجام شدند. نتایج آزمایش به صورت خلاصه برای هر ماه ارائه شده اند. آنالیزهای جزئی برای تنها دو ماه می برای سرمادهی و ژوئن برای گرمادهی ارائه شده اند.
ETHE هوای پیرامون را در ماه می تا 14 درجه سانتیگراد خنک می کند. آن هوای پیرامون را در شب های ماه ژوئن نیز به مقدار مشابهی گرم می کرد.
کلمات کلیدی:
لوله های تبادل کننده حرارتی زمینی، تونل و کانال هوا
مقدمه
ما یک نوع سیستم تبادل کننده حرارتی لوله ای از نوع زمینی (ETHE) را برای استفاده کردن در گلخانه ها در نواحی خشک مانند Kutch را توسعه داده ایم. در مرحله اول رزیم دمایی مربوط به خاک عمقی در Ahmedabad, Sharan و Jhadav در سال 2002 اندازه گیری شد. بعد از مدت زمان یک سال اندازه گیری کردن آنها گزارش کردند که لایه های خاک بین 2 تا 3 متر عمق دارای رزیم دمایی پایدار و مناسبی برای نصب کردن ETHE بودند. دما در چنین لایه هایی نشان دهنده هیچ گونه نوسان دوره ای می باشد. این نشان دهنده نوسان سالیانه می باشد، اما در پیرامون کم می باشد. متوسط دما در این لایه 27 درجه سانتیگراد است. چنان چه در مرحله دوم یک جریان مجزای ETHE برای ارزیابی کردن حقیقی کارکرد گرمایشی و سرمایشی ایجاد شد. این ETHE از لوله ای به طول 50 متر با 10 سانتیمتر قطر ساخته شده است. آن در عمق 3 متری سطح زمین مدفون شده است. ما در این جا نتایج مطالعه انجام شده بر روی این تجهیزات را گزارش کرده ایم.
خلاصه – افزایش سهم منابع انرژی تجدید شدنی، تغییر پذیری قدرت جریان بالا و بالاتری را در سطح انتقال فراهم ساخته است. سوال مطرح شده در این جا این است که چه چیزی می تواند شبکه های موجود گسترش یافته را به سمت تزریق و پاشش توان نوشی بدون محدودیت های دمایی بالا جذب سازد. در زمان مشابه، خصوصیات جریان قوی ایجاد شده برای روش های مربوط به رده بندی کردن دمای خطی پیش بینی شده به کار برده می شود. این مقاله یک مدل سازی و شبیه سازی متالوژی احتمالی برای تخمین وقوع دماهای خطی بحرانی در حضور جریان های توان نوشی را نشان می دهد. رگرسیون گیری های زیاد و طاقت فرسا از معادلات دینامیک دمایی در هر آزمایش شبیه سازی Monte Carlo توسط یک الگوریتم خاص تسریع شده است که با توجه به آن استفاده از یک روش واریانس کاهش یافته سازگار با حوزه ارتباطات ممکن می شود. کاهش اساسی در زمان محاسبات اجازه تخمین زدن نزدیک تر به مقدار واقعی را می دهد که وابسته به ارزیابی های موثر کوتاه مدت می باشد. یک مطالعه موردی بر روی یک مدل خطی ساده انجام شد که درک اساسی را نسبت به صدمات مربوط به دماهای خطی بحرانی را تحت نوسانات جریان توان نوشی مشخص فراهم ساخته شد. یک سیستم انتقال به کار برده شده نشان می دهد که چگونه روش پیشنهادی می تواند برای یک یک ارزیابی موثر و دقیق، به سرعت استفاده گردد.
عبارت های شاخص:
دینامیک های دمای خطی، تولید توان نوشی، شبیه سازی Monte Carlo، روش کاهش واریانس یا پراکندگی
خلاصه: یک سنسور چشمی جدید برای ارزیابی کردن و آزمایش کردن آزاد پیوند بیو مولکولی با استفاده از یک کریستال فوتونیک تک بعدی در یک شکا هندسی برای کل انعکاس درونی پیشنهاد و نشان داده شد. شکل گیری ساده به وسیله یک رزونانس چشمی باریک که قادر به اندازه گیری های حساس پیوند مولکولی بود فراهم گردید و در زمان مشابه یک وجه مشترک باز برای قادر ساختن اندازه گیری های مربوط به زمان حقیقی پیوندهای دینامیکی به کار برده شد. پوشش های ماورا و باریک از نوع آمینوپروپی توکسیلین یا از نوع گلاتاررالدید بر روی سطح مشترک جذب شده اند که به وسیله اندازه گیری کردن طیف شعاعی رزونانس کریستالی فوتونیک و نسبت شدت تغییر در اندازه گیری های انعکاسی مختلف آشکار شده بود. یک محدوده آشکارسازی به مقدار 6*10-5 نانو متر برای ضخامت لایه مولکولی به دست آمده بود که مطابق با محدوده آشکارسازی برای جذب آنالیت به مقدار 06/0 pg/mm2 یا یک شاخص انکساری تفکیک پذیری به مقدار 3*10-8RIU بوده است، این نشان دهنده یک بهبود مشخص نسبی برای جدید ترین تکنولوژی سیستم ها براساس رزونانس پلاسمون سطحی می باشد.
1-مقدمه
روش های بصری یا چشمی جدید برای شکل گیری ارزیابی و آزمایش مربوط به پیوند به مقدار زیادی به وسیله افزایش یافتن تقاضاها برای فهمیدن بهتر از روابط متقابل مشخص بین بیومولکول ها مورد توجه قرار گرفته است که یک فونداسیون شیمیایی را برای همه فرایندهای سلولی فراهم می سازد. روش کلی استفاده کردن شعاعی یا پهن شدگی ساختار چشمی رزونانت یا تشدید کننده است که در زمان پیوند با مولکول های آنالیت و با تغییرات ساختاری شاخص محلی انعکاس شکل می گیرد. این روش رها از اتیکت است که برعکس روش های براساس فلئوروسنس می باشد و تحت برخی شرایط می تواند اطلاعاتی را برای پیوندهای دینامیکی و به علاوه پیوندهای سببی و وابسته فراهم سازد. به مقدار زیادی از روش ارزیابی کردن اثر رزونانس پلاسمون سطحی (SRT) استفاده می شود که به خوبی برای مولکول های آنالیت با وابستگی های پیوندی بالا و قابل قبول مطابق می باشد و به صورت تجاری برای ابزارها و تجهیزات نیز در دسترس می باشد. به منظور به دست آوردن بیشترین حساسیت، گودال ها و حفره های بصری رزونانت مربوط به انواع مختلف به کار برده شده اند (قسمت زیر را ببینید) اما این ساختارها هر یک از محدودیت های جرم انتقالی نسبت به ابزار و یا از جفت شدن غیر جزئی نسبت به گودال های رسونانت با Q بالا رنج می برند. در این مقاله ما یک ساختار بصری جدید را نشان دادیم که به مقدار مشخصی حساسیت بالاتری را در مقایسه با ابزارها براساس SPR به دست می آورند اما شامل یک شکل هندسی ساده است که می تواند زمان واقعی سطح پیوندی را بدون محدودیت های انتقال جرم اندازه گیری کند.
چکیده: ما، یک چارچوب محاسبه ای برای یکپارچه و ادغام کردن یک مدل عددی جدید پیش بینی آب و هوا (NWP) در فرمول های توزیع تعهد/اقتصادی که برای عدم قطعیت توان بادی استفاده می شود را ارائه می کنیم. در ابتدا مدل NWP را با یک استراتژی کمی عدم قطعیت مبتنی بر جمع که در یک معماری محاسبه ای حافظه توزیع شده موازی پیاده سازی شده را توسعه می دهیم. در مورد مباحث محاسبه ای ناشی از پیاده سازی چارچوب بحث می کنیم و صحت مدل را با استفاده از اطلاعات سرعت واقعی باد بدست آمده از یک مجموعه ایستگاههای هواشناسی تایید می کنیم. یک سیستم قدرت شبیه سازی شده را برای نمایش و اثبات توسعه ها ایجاد می کنیم.
شاخص های کلیدی:
حلقه بسته ، توزیع اقتصادی، التزام و بکارگیری واحد، پیش بینی آب و هوا، باد .
این مقاله یک مدل دادهکاوی برای شناسائی ناحیه خطای یک خط انتقال مبتنی بر سیستمهای انتقال ac انعطافپذیر (FACTS) ارائه میکند که شامل جبرانساز سری کنترلشده با تریستور (TCSC) و کنترلر یکپارچه عبور توان (UPFC) است، و از مجموعه درختان تصمیم استفاده میکند. با تصادفی بودن مجموعه درختان تصمیم در مدل جنگلهای تصادفی، تصمیم موثر برای شناسائی ناحیه خطا حاصل میشود. نمونههای جریان و ولتاژ نیم سیکل پس از لحظه وقوع خطا به عنوان بردار ورودی در برابر خروجی هدف "1" برای خطای پس از TCSC/UPFC و "1-" برای خطای قبل از TCSC/UPFC ، برای شناسائی ناحیه خطا به کار میرود. این الگوریتم روی دادههای خطای شبیهسازی شده با تغییرات وسیع در پارامترهای عملکردی شبکه قدرت منجمله شرایط نویزی تست شده است و معیار قابلیت اطمینان 99% با پاسخ زمانی سریع بدست آمده است (سه چهارم سیکل پس از لحظه خطا). نتایج روش ارائه شده به کمک مدل جنگلهای تصادفی نشان دهنده تخیص قابل اعتماد ناحیه خطا در خطوط انتقال مبنی بر FACTS است.
تقاضای رو به رشد انتقال حجیم توان در شبکههای قدرت نوین منجر به افزایش تمرکز روی قیود انتقال شده است. تجهیزات سیستمهای انتقال ac انعطافپذیر (FACTS) [1] یک راهکار مناسب برای روشهای استحکام مرسوم است. در بین آنها، جبرانساز سری کنترلشده با تریستور (TCSC) [2] و کنترلر یکپارچه عبور توان (UPFC) [3] ادوات FACTS مهمی هستند که به طور گسترده برای بهبود بهرهبرداری سیستمهای انتقال موجود به کار میروند. حضور TCSC در حلقه خطا نه تنها مولفههای حالت دائم بلکه مولفههای گذرا را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. راکتانس کنترلپذیر، واریستورهای اکسیدفلزی (MOV) محافظت از خازنها، و عملکرد فاصله هوایی باعث میشود تصمیمگیری حفاظتی پیچیدهتر شده و لذا طرحهای حفاظتی مرسوم مبتنی بر تنظیمات ثابت دارای محدودیت میشوند. از طرف دیگر، UPFC افقهای نوینی را از منظر کنترل سیستم قدرت آشکار میکند. با اینکه استفاده از UPFC قابلیت انتقال توان و پایداری سیستم قدرت را افزایش میدهد، اما در حفاظت خط انتقال برخی مشکلات جدید نمایان میشود [4]-[6]، که اغلب روی میزان دسترسی رله دیستانس اثر میگذارند.
این مقاله یک تکنیک بهینه سازی ازدحام ذرات مبتنی بر مالتی ایجنت ترکیبی (HMAPSO) را معرفی میکند که برای توزیع اقتصادی برق به کار گرفته شده است. روش قدیمی بهینه سازی ازدحام ذرات(PSO) دارای معایبی چون تنظیم متغیرها، تصادفی بودن و یکتایی پاسخ است. الگوریتم جدید تکنیکهای جستجوی قطعی، سیستم مالتی ایجنت (MAS)، الگوریتم بهینه سازی ازدحام ذرات (PSO) و فرایند تصمیم گیری زنبوری را با هم ترکیب میکند. لذا به کمک جستجوی قطعی، بهینه سازی ازدحام ذرات مالتی ایجنت و زنبوری، HMAPSO قادر است بهینه سازی را تحقق دهد. مساله توزیع اقتصادی برق یک مساله بهینه سازی محدودشده غیرخطی است. تکنیکهای بهینه سازی کلاسیک مثل روشهای جستجوی مستقیم و گرادیان قادر نیستند پاسخ بهینه کلی را بدست دهند. سایر الگوریتمهای تکاملی تنها یک پاسخ تا حدودی خوب را فراهم میکنند. برای نشان دادن توانمندی الگوریتم ارائه شده، این الگوریتم به مواردی با 13 و 40 ژنراتور اعمال میشود. نتایج نشان میدهد که ابن الگوریتم در یافتن پاسخ کلی نسبت به همتاهای خود بسیار صحیح و قویتر است.
لغات کلیدی:
توزیع اقتصادی برق، PSO، اثر نقطه دریچه، سیستم مالتی ایجنت.
- مقدمه
توزیع اقتصادی برق (EPD) در واقع زمان بندی خروجی واحدهای تولیدی تخصیص داده شده است تا تقاضای بار با کمترین هزینه عملیاتی ممکن عملی شده و در عین حال محدودیت واحدها و قیود برابری و نابرابری ارضا شود. مهمترین هدف توزیع اقتصادی برق، کمینه کردن هزینه کلی تولید توان حقیقی (هزینه تولید) در پستهای مختلف است در عین حال که بارها و تلفات مسیرهای انتقال نیز ارضا شوند [1، 2]. بنابراین، توزیع اقتصادی برق یکی از مهمترین مسائلی است که در عملکرد سیستم قدرت باید حل شود. از آنجا که مشخصات ورودی- خروجی واحدهای مدرن به علت بارگذاری دریچه (valve-point loading) ، اثرات سوختهای چندگانه و سایر قیود، به شدت غیرخطی است، لذا برای یک پاسخ بهتر از جستجوی پیوسته استفاده میشود [3-5]. بیشتر روشهای کلاسیک توسعه یافته و اکنون برای مساله بهینه سازی به کار میروند. جستجوی بخش طلایی، جستجوی فیبوناچی، روش نیوتن و روش متقاطع از جمله روشهای تک بُعدی به شمار میآیند.
اصلاح ضریب توان و حذف هارمونیکهای جریان سمت شبکه در سیستم های تغذیه مهم می باشد و آن همیشه معضلی برای مصرف کنندگان توان الکتریکی و شرکت های توان الکتریکی می باشد. در این مقاله، تکنیک های کنترلی پیشرفته برای جبرانسازی یکپارچه توان راکتیو و هارمونیک ها توسعه داده می شوند. توسعه و پیشرفت ایده آل جدید در این مقاله، جلوگیری و مسدود کردن از هارمونیک ها به جای حذف هارمونیک ها می باشد و آن منجر به توانایی و مقاوم بودن قوی تر کنترلر به اغتشاشات ناشی از تغییرات بار، اختلالات و انحرافات پارامترها و دینامیکهای غیرمدل شده می شود. طرح کنترلی جدید می تواند آشکارسازی جریان هارمونیکی را خیلی ساده کند. روش مسدود کردن هارمونیکها که در این مقاله ارائه شده، روابط و اصول ریاضی دقیقی دارد. در این مقاله یک نمونه شبیه سازی داده شده و نتایج شبیه سازی صحت و معتبر بودن و عملکرد روش جبران کننده یکپارچه را نشان می دهد.
1- مقدمه
با توسعه و پیشرفت تکنولوژی الکترونیک قدرت، تجهیزات الکترونیک قدرت بطور وسیعی در صنایع استفاده می شوند که به ناچار منجر به آلودگیهای هارمونیکی جدی و خطرناک و تلفات توان پسیو می شود. بنابراین مسئله چگونگی جلوگیری از جریان هارمونیکی و جبرانسازی توان راکتیو مربوط به هر دو مصرف کنندگان توان و شرکت های توان الکتریکی می شود. امروزه دو نوع از تجهیزات سد کننده هارمونیک وجود دارد که عبارتند از فیلتر قدرت پسیو (PPF) و فیلتر قدرت اکتیو (APF). مصرف کنندگان صنعتی معمولاً از PPF برای آلودگیهای هارمونیکی و جریانهای پسیو استفاده می کنند، اما PPF چندین عیب دارد که نمی توان بر آن غلبه کرد، مثلاً طراحی PPT به پارامترهای شبکه بستگی دارد، اندازه آن بزرگتر می باشد و موجب رزونانس در تعدادی از هارمونیک ها می شود و ..
این مقاله یک راهبرد کنترلی جدید برای عملکرد جزیرهای یک ریزشبکه چند باس ولتاژ متوسط (MV) ارائه میدهد. این ریزشبکه از چند واحد تولیدپراکنده (DG) با کوپل الکترونیکی تشکیل شده است. هر واحد DG یک بار محلی را تامین میکند که این بار میتوان به علت حضور بارهای تکفاز، حالت نامتعادل داشته باشد. راهبرد کنترلی ارائه شده برای هر DG شامل یک کنترلر تناسبی رزونانس (PR) با فرکانس رزونانس قابل تنظیم، یک راهبرد کنترلی droop، و یک کنترلر امپدانس توالی منفی (NSIC) است. کنترلرهای PR و droop به ترتیب برای تنظیم ولتاژ بار و توزیع متوسط توان بین واحدهای DG به کار میروند. کنترلر NSIC برای جبرانسازی موثر جریانهای توالی منفی بارهای نامتعادل و بهبود عملکرد سیستم کلی ریزشبکه به کار میرود. علاوهبراین، کنترلر NSIC باعث کمینه شدن جریانهای توالی منفی در خطوط ولتاژ متوسط شده و در نتیجه کیفیت توان ریزشبکه بهبود مییابد. عملکرد راهبرد کنترلی ارائهشده به کمک مطالعات شبیهسازی دیجیتالی حوزه زمان و در محیط نرمافزار PSCAD/EMTDC به تایید رسیده است.
عبارات کلیدی:
تولید پراکنده، ولتاژ متوسط (MV)، ریزشبکه، جریان توالی منفی، تسهیم توان، بار نامتعادل، کنترل ولتاژ.
I.مقدمه
ریزشبکههای ولتاژ متوسط (MV) نقش مهمی برای مدیریت فعال و کنترل شبکه توزیع در شبکههای هوشمند آینده خواهند داشت. علاوهبراین، مسائل محیطی و علایق اقتصادی، اجتماعی و سیاسی باعث اهمیت هرچه بیشتر ریزشبکههای MV میشود [1]. مفهوم اخیر ارائه شده برای ریزشبکه چندگانه انگیزهای است برای ارائه مفهوم ساختار ریزشبکههای با سطح ولتاژ بالاتر، یعنی سطح ولتاژ متوسط. یک ریزشبکه چندگانه شامل ریزشبکههای ولتاژ پائین (LV) و واحدهای تولید پراکنده (DG) متصل به چندین فیدر ولتاژ متوسط مجاور است [2].
تخصیص واحد (UC) سیستمهای قدرت مقیاس وسیع یک مساله پیچیدۀ بهینهسازی غیرخطی و نوع عدد صحیح مختلط با قیود مختلف است. این مقاله بر اساس اصلاح الگوریتم جستجوی هارمونی (HS) یک روش نوین و موثر برای حل برنامهریزی راهبردی تخصیص واحدهای تولیدی ارائه میکند. این الگوریتم در مقایسه با دیگر روشهای تکاملی (EM) کاربرد آسانی داشته و در دستیابی به پاسخ بهینه در یک زمان مناسب توانمند است. روش پیشنهادی به کمک یک مجموعه دادهها مورد ارزیابی قرار میگیرد. نتایج بدست آمده نیز با نتایج مقالات دیگر مقایسه میشود. نتایج عددی نشان دهنده کارائی و بهبود پاسخ از لحاظ هزینه و زمان اجرا در مقایسه با نتایج دیگر الگوریتمهای قدرتمند بهینهسازی ابتکاری است.
کلیدواژهها:
تخصیص واحد، الگوریتم تکاملی، جستجوی هارمونی (HS)، توزیع اقتصادی
1. مقدمه
مساله تخصیص واحد یکی از مسئل مشکل بهینه سازی است که تحت قیود خاصی که از جانب سیستم و شرایط فیزیکی تحمیل میشوند تحت تاثیر قرار میگیرد. حل مساله تخصیص واحد از هر دو جنبه زمان اجرا و طرح صحیح و مناسب نیروگاهها با حداقل هزینه حائز اهمیت است. در رابطه با این موضوع و حل مساله تخصیص واحد منابع متنوعی منتشر شده است. در ذیل به روشهای مختلف حل مساله تخصیص واحد در نوشتجات اخیر اشاره مختصری شده است. لیست اولویت (PL) [1]-[2] به ترتیب صعودی واحدهای با هزینه بار کامل را اختصاص میدهد تا اینکه ابتدا واحدهای از لحاظ اقتصادی به صرف تخصیص داده شوند تا تقاضای سمت بار برآورده شود.
شبکه های توزیع، یک تغییر عمیق را در رابطه با طراحی و قواعد عملکردشان به علت انتظار افزایش اتصال تولید پراکنده (DG) به شبکه، تجربه می کنند. در حقیقت مطرح شدن بازار برق و نگرانی رشد جهانی برای موضوعات محیطی منجر به توسعه عظیم DG ها شده است. شمار زیادی از DGها توانسته اند مسائل تکنیکی و مشکلات فنی شبکه های توزیعی که برای پخش توان دو جهته طراحی نشده اند را مرتفع نمایند.
راه حل های موجود برای حل اتصالات حاشیه ای DG ممکن است مناسب نباشند. شبکه های توزیع به طور قطعی باید به سمت هوشمند سازی و قابلیت انعطاف پذیری بیشتر پیش بروند. دو روش ممکن برای رسیدن به این هدف عبارتند از معماری های جدید و ایجاد و توسعه سیستم های هوشمند.
این مقاله بر روی معماری های جدید و مدهای عملکرد تمرکز می کند. شبکه های توزیع شعاعی مرسوم و سنتی می توانند DGهای بیشتری را بوسیله مطرح کردن و معرفی کردن حلقه های ویژه مناسب، بپذیرند.
یک ساختار هایبرید (ترکیبی یا چندگانه) جدید که قادر به عملکرد بصورت شعاعی و مشی (مشبکی) می باشد پیشنهاد می شود و به بریکرهای اتوماسیون و کلیدهای اتوماتیک تجهیز می شود که قابلیت اطمینان آن را بهبود می بخشد. همچنین یک الگوریتم هیریستیک (ابتکاری) برای ساختار این معماری جدید ، جهت تضمین ساختن استمرار و پیوستگی سرویس برای مشتریان و حداقل کردن هزینه کل، پیشنهاد می شود.
1-مقدمه
DGها، واحدهای کوچکی مبتنی بر یکی از منابع انرژی تجدید پذیر (همانند بادی و خورشیدی) و یا منابع مرسوم و سنتی (همانند موتورهای کوچک گازی و دیزل ژنراتورها) هستند.
ظرفیت نصب شده DGها در امریکا به 10MW و در فرانسه به 12MW می رسد. امید است که در آینده ای نزدیک، نگرانی رشد مسائل محیطی جهت امنیت تغذیه، باعث شود که منابع تجدیدپذیر محلی DG توسعه داده شوند. این منابع توان به شبکه های توزیعی که فقط برای پخش توانهای یک جهته از بالا دست به بار طراحی شده اند متصل می شوند.
مدلهای ماشین واسط در تحلیل گرهی (همانند EMTP) یا برنامههای شبیه سازی گذرای بر مبنای متغیر حالت نقش مهمیرا در دقت عددی و کارایی محاسباتی کل شبیه سازی ایفا میکند. به عنوان یک جایگزین سودمند برای مدل سنتی qd، جدیدا چندین مدل ماشین حوزه فاز پیشرفته (PD) و رآکتانس-پشت-ولتاژ معرفی شده است. با این حال، ماتریس هدایت وابسته به جایگاه روتور در ماشین- شبکه رابط استفاده از چنین مدلهایی را در EMTP را پیچیده میکند. این مقاله بر بدست آوردن مدل مدار واسط موثر و ثابت برای ماشین سنکرون PD تمرکز دارد. نشان داده شده است که ماتریس هدایت ماشین میتواند در یک زیر ماتریس ثابت بعلاوه یک زیر ماتریس متغیر با زمان فرموله شود. حذف برجستگی عددی از روابط دوم منجر به یک ماتریس هدایت ثابت مدل PD پیشنهادی میشود، که ویژگی بسیار مطلوبی برای حل EMTP به دلیل اجتاب از بازفاکتورگیری ماتریس هدایت شبکه در هر مرحله زمانی است. مطالعات موردی ثابت کرده است که مدل PD پیشنهاد شده در ضمن حفظ دقت مدل PD اصل/سنتی یک پیشرفت مهم نسبت به مدلهای دیگر تثبیت شده که در EMTP استفاده میشوند، است.
از هنگامیکه قابلیت کنترل کنترل کننده های پخش توان یکپارچه برای خطوط انتقال شناسایی شده است ، اطلاعات محدودی در خصوص مورد توجه قرار دادن نقش این ادوات در کاهش نوسانات سیستم ارایه شده است . این مقاله یک روش تزریق جریان برای UPFC مناسب کاربرد در مطالعات پایداری دینامیکی ارایه می دهد . جبرانسازی موازی برای نگهداشتن ولتاژ باس سیستم کنترل می گردد ، و اجزای ولتاژ سری که هم فاز و یک چهارم جریان خط می باشند هماهنگ با روش strip Eigenvalue Assignment کنترل می شوند . آنالیز eigenvalue و نتایج شبیه سازی حوزه زمانی نشان می دهد مدل و روش کنترل پیشنهادی بطور قابل توجهی پایداری دینامیکی سیستم قدرت را بهبود می بخشد.
1-مقدمه
سیستم انتقال جریان متغیر قابل انعطاف یک روش برای توسعه خط انتقال با افزایش امکان استفاده از تجهیزات موجود تا حد ظرفیت حرارتی آنها می باشد .این سیستم توانایی تزریق و جذب توان از سیستم قدرت دارد و اینکار از طریق مبدل تحریک و تبدیل مقدار قابل کنترل توان راکتیو و جاگذاری یک ولتاژ قابل کنترل از لحاظ دامنه و زاویه فاز سری با خط انتقال انجام می گیرد ]1[. با توجه به کمبود اطلاعات موجود در خصوص تاثیر UPFC در بهبود نوسانات سیستم در اینجا سعی در بررسی این مبحث می گردد .
چکیده: استفاده از کنترلر PI در سیستم کنترل DVRها بسیار متداول است. اما یکی از معایب این نوع کنترلرهای کلاسیک این است که به دلیل استفاده از بهره های ثابت، در شرایطی که در پارامترها یا شرایط عملکرد سیستم تغییراتی رخ دهد، کنترلر ممکن است نتواند عملکرد مناسبی از خود نشان دهد. برای حل این مشکل، کنترلر PI تطبیقی با استفاده از منطق فازی ارائه شده است. این کنترلر، ترکیبی از کنترلرهای فازی و PI است. با توجه به میزان خطا و شیب خطای سیستم و قوانین کنترل فازی، کنترلر فازی می تواند به صورت آنلاین دو پارامتر کنترلر PI را تنظیم کند تا سیستم بتواند خود را با هر گونه تغییرات در شرایط عملکرد خود تطبیق دهد. نتایج شبیه سازی نشان می دهد که روش کنترلی ارائه شده، عملکرد به مراتب بهتری نسبت به کنترلرهای PI موسوم دارد.
1- مقدمه
به دلیل استفاده فزاینده از تجهیزات هوشمند برقی و الکترونیکی مانند کامپیوتر، PLC، درایوهای سرعت متغیر و مانند آن، رشد خیره کننده تجهیزات مصرف کننده بسیار حساس، هم مشتریان و هم تامین کنندگان تجهیزات را با مساله کیفیت توان مواجه کرده است. بروز خطا چه در مرحله انتقال و چه در مرحله توزیع، ممکن است باعث افزایش یا کاهش ناگهانی ولتاژ در کل سیستم یا بخش عمده آن شود. همچنین در شرایط بار سنگین، ممکن است افت ولتاژ قابل توجهی در سیستم رخ دهد. کمبود ولتاژ (sag) می تواند در لحظه ای اتفاق بیفتد که دامنه آن می تواند بین 10٪ تا 90٪ متغیر باشد و زمان آن نیز می تواند نصف سیکل تایک دقیقه متفاوت باشد(IEEE Std 1159-1995). علاوه براین، بسته به نوع خطا، ممکن است sagها متقارن یا نامتقارن باشند و بسته به عواملی مانند فاصله از محل وقوع خطا یا نحوه اتصال ترانسفورماتور، sagها می توانند دامنه غیرقابل پیش بینی داشته باشند. در سویی دیگر، بیشبود ولتاژ (swell) بدین شکل تعریف می شود.تغییر ناگهانی ولتاژ شبکه تاحد 110٪ تا 180٪ ولتاژ مؤثر در فرکانس مبنای شبکه و با بازه زمانی بین نصف سیکل تا 1 دقیقه (TEEE Std 1159-1995) swell به اندازه sag اهمیت ندارد چرا که در سیستم های توزیع، کمتر این پدیده رخ می دهد.
عنوان انگلیسی مقاله: An Accurate Power Control Strategy for Power-Electronics-Interfaced Distributed Generation Units Operating in a Low-Voltage Multibus Microgrid
عنوان فارسی مقاله: راهبرد دقیق کنترل توان برای واحدهای تولید پراکندۀ با واسط الکترونیک قدرت در یک ریزشبکه چندباسه ولتاژ پایین
در این مقاله، برای ریزشبکه ولتاژ پایین یک راهبرد کنترل توان ارائه میشود، جائی که در آن امپدانس خط عمدتا مقاومتی، امپدانس نابرابر بین واحدهای تولید پراکنده (DG)، و محل بارهای ریزشبکه باعث میشوند روش مرسوم کنترل droop فرکانس و ولتاژ غیرممکن باشد. راهبرد کنترل توان ارائه شده شامل یک اندوکتانس مجازی در خروجی اینورتر واسط و یک الگوریتم تسهیم و کنترل دقیق توان است که در این الگوریتم هم اثر افت ولتاژ امپدانس و هم اثر بار محلی DG در نظر گرفته شده است. بخصوص اینکه اندوکتانس مجازی میتواند با معرفی یک امپدانس به شدت اندوکتیو حتی در شبکه ولتاژ پایین با امپدانس مقاومتی خط، به طور موثر مانع تزویج بین توانهای حقیقی و راکتیو شود. از طرف دیگر، بر اساس امپدانس به شدت اندوکتیو، الگوریتم تسهیم دقیق توان راکتیو به این صورت عمل میکند که افت ولتاژهای امپدانس را تخمین زده و صحت و دقت تسهیم و کنترل توان راکتیو را بهبود میبخشد. در نهایت اینکه، با در نظر گرفتن محلهای مختلف بارها در یک ریزشبکه چندباسه، با به کارگیری یک تخمین آنلاین آفست توان راکتیو برای جبرانسازی اثرات تقاضاهای توان بار محلی DG، دقت کنترل توان راکتیو را میتوان بهبود داد. راهبرد کنترل توان پیشنهادی در این کار، شبیهسازی شده و بصورت عملی روی یک ریزشبکه ولتاژ پایین نمونه تست شده است.
عبارات کلیدی:
تولید پراکنده (DG)، روش کنترل droop، ریرشبکه، اینورتر موازی، کنترل توان، تسهیم توان، منبع انرژی تجدیدپذیر (RES)
I.مقدمه
با افزایش نگرانیها در مورد محیط زیست و هزینه انرژی، صنعت برق با تغییرات اساسی مواجه است که این تغییرات شامل منابع انرژی تجدیدپذیر (RES) یا ریزمنابعی مثل سلولهای فوتوولتائیک، توربینهای بادی کوچک، و ریزتوربینها است که به شکل تولید پراکنده (DG) با شبکه قدرت یکپارچه و ترکیب شدهاند. سیستمهای تولید پراکنده مبتنی بر منابع انرژی تجدیدپذیر معمولا از طریق یک واسط الکترونیک قدرت و سیستمهای ذخیره انرژی به شبکه متصل میشوند [1].
سازماندهی منظم این سیستمهای تولید پراکنده تشکیل یک ریزشبکه میدهد [2]-[7]. در مقایسه با یک DG تنها، ریزشبکه ظرفیت و قابلیتهای کنترلی بیشتری برای رفع الزامات کیفیت توان و قابلیت اطمینان سیستم دارد. همچنین ریزشبکه فرصتی فراهم میکند تا بتوان تولید پراکنده را از طریق تولید همزمان برق و گرما (CHP) بهینهسازی کرد، که هم اکنون مهمترین ابزار بهبود راندمان انرژی است.
جبرانساز استاتیک توزیع ( DSTATCOM ) یک دستگاه جبران کننده شنت است که به طور کلی برای حل مشکلات کیفیت توان در سیستم های توزیعاستفاده می شود. در یک کشتی تمام برقی، مشکلات مربوط به کیفیت توان به علت تقاضای بالای انرژی توسطبارها، مانند بارهای ضربه ای، بوجود می آیند . این مقاله کاربرد یک DSTATCOM برای بهبود کیفیت توان درسیستم قدرت یک کشتیدر حین و بعد از اعمال بارهای ضربه ای را نشان می دهد.استراتژی کنترل DSTATCOM نقش مهمی را در حفظولتاژ در نقطه کوپلینگ مشترک بازی می کند. در این مقاله یک استراتژیکنترل تطبیقیDSTATCOM جدید بر اساس سیستم ایمنی مصنوعی (AIS) معرفی شده است. پارامترهای بهینه کنترل کنندهدر ابتدا با استفاده از الگوریتم بهینه سازی ازدحام ذرات به دست آمدهاند. ایننوعیمصونیت ذاتی نسبت به اغتشاشات معمول سیستم فراهم می کند. برای اغتشاشات ناشناخته و تصادفی سیستم، پارامترهای کنترل به صورت آنلاین تغییر می کنند ،بنابراین ایمنی تطبیقی به سیستم کنترل فراهم می شود . عملکرد DSTATCOM و استراتژی کنترل تطبیقی مبتنی بر AISدر ابتدا در پلت فرم شبیه سازی MATLAB مورد مطالعه قرار گرفت . و این از طریق پیاده سازی سیستم قدرت کشتی بر روی شبیه ساز دیجیتال در زمان واقعی و الگوریتم کنترلی بر یک پردازشگر سیگنال دیجیتالی تایید شد.
فهرست واژه:
کنترل تطبیقی، ایمنی تطبیقی، سیستم ایمنی مصنوعی (AIS)، پردازنده های سیگنال دیجیتال (DSP)، جبرانساز استاتیک توزیع (DSTATCOM)، سیستم برق قدرت کشتی، مصونیت ذاتی ، شبیه ساز دیجیتال زمان واقعی (RTDS)
مقدمه:
سیستم قدرت یک کشتی تمام برقی یک شبکه بهم پیوسته دارد، بطوری که بار نیروی محرکه، بارهای توزیع، سنسور و دیگر بارهای اضطراری و بارهای ضربه ای ( سلاح های ریلی، پرتاب کننده های هواپیما و غیره ) همه قسمت هایی از یک شبکه هستند. در بین بارها، بارهای ضربه ای بیشترین اثر را بر روی کیفیت توان سیستم توزیع کشتی می گذارند زیرا آنها مقدار زیادی از انرژی را در یک دوره زمانی کوتاه نیاز دارند [1] ، [2].در شرایط بحرانی و جنگ برای کاهش اثرات بارهای ضربه ای بر روی ولتاژ باس و بهبود طول عمر کشتی ، یک جبران ساز استاتیک توزیع ( DSTATCOM ) میتواند استفاده شود و آن را در مقدار قابل قبول نگه دارد.
امروزه شبکه های بهم متصل ، واحد های پردازشی سیستم های محاسباتی با کارائی بالا را بهم متصل ساخته و با آنها محاوره دارند. در این زمینه، خطاهای شبکه دارای تأثیر قابل ملاحظه ای می باشند زیرا بسیاری از الگوریتم های مسیریابی، برای پایداری در برابر خطاها طراحی نشده اند. از این رو، فقط یک خطای منفرد ممکن است پیام های موجود در شبکه را دچار اشکال سازد و اتمام اپلیکیشن ها را با مشکل روبرو سازد، و یا حتی منجر به پیکربندی های بن بست گردد.
در این مقاله، ما یک متد مسیریابی مستعد در برابر خطا را معرفی کرده ایم تا بتوانیم خطاهای لینک دائم و غیر دائم که پویایی بالایی دارند را از بین ببریم. از آنجایی که این خطاها به صورت تصادفی در طول عملیات سیستم بروز میکند، متد ما مسیرهای گریز را برای پیام ها فراهم کرده و در عین حال، از بروز بن بست جلوگیری میکند.پیشنهاد ما از نواحی خطا دار و به وسیله ی روش های مسیریابی چند مسیره اجتناب میکند و از مزایای افزونگی مسیر ارتباطی بهره میبرد.
ارزیابی کارائی، شامل سناریوهای تست ترکیبی بوده که صحت را اثبات کرده و سناریوهایی را که بر مبنای موجودیت دنباله هایی از سیستم های با کارائی بالاست را تست میکند. آزمایشات نشان داده است که متد ما به اپلیکیشن ها اجازه داده تا اجرای خود را حتی در صورت بروز خطا کامل سازند و افت کارائی را به 30% کاهش دهند.
واژگان کلیدی: شبکه های بهم متصل ، پایداری در برابر خطا ، مسیریابی تطبیقی
1.مقدمه
در طی دهه های اخیر، تقاضا برای قدرت محاسباتی بیشتر، یک افزایش بدون توقفی را داشته است. این افزایش، ریشه ای در رشد تعداد کاربرد های محاسباتی پیچیده دارد. در ابتدا، قدرت محاسباتی فقط محدود به فیلد های پژوهشی علمی بود. اگرچه در طول چند سال اخیر، کاربرد های جدیدی نیز ایجاد شده اند که نیاز به قدرت محاسباتی بالایی داشته اند. این برنامه های جدید، شامل ایمن سازی DNA، پیش بینی آب و هوا، مطالعات زیستی و غیره بوده است.
در این لحظه، اهمیت سیستم های HPC غیرقابل انکار می باشد، زیرا آنها گرایش جدیدی را به سمت مدل سازی رفتار روزانه و سبک زندگی جوامع مدرن باز کرده اند. این مورد در صورتی که ساده ترین جستجو در گوگل را که بر مبنای سیستم های HPC نیز میباشد را در نظر بگیریم، بدیهی است[1]. در اصل، با توجه به اهمیت این سیستم ها، ضروری است تا از وقفه های سرویس اجتناب کنیم، که این مورد در سیستم های حساس مانند سیستم های مرتبط با عملیات بحرانی-مأموریتی، بانکداری و اپلیکیشن های محسوس به محاسبات ضرورت پیدا میکند[2].
مسیریابی چند مسیره را میتوان تکنیکی جدید برای افزایش قابلیت اطمینان اینترنت و قابلیت کنترل بیشتر کاربران بر روی سرویس هایی که دریافت میکنند، دانست. اگرچه پروپزال هایی که قبلاٌ در این زمینه ارائه شده اند، مسیرهایی را انتخاب میکنند که تضمینی برای قابلیت اطمینان بالا ندارند. در این مقاله، ما شِمای مسیریابی YAMR را برای موارد بین دامنه ای پیشنهاد می کنیم. YAMR،یک مجموعه مسیرهایی را ایجاد میکند که در برابر هر نوع خطای لینک بین دامنه پایداری داشته و بنابراین به قابلیت اطمینان بالایی دست پیدا میکند. علاوه بر این، حتی با اینکه YAMR مسیرهای بیشتری را نسبت به BGP فراهم میسازد، ولی نیاز به کنترل قابل ملاحظه ی کمتری داشته و نیاز به جای بدتر کردن مشکلات مقیاس پذیری در اینترنت، آنرا نیز کاهش میدهد. این کاهش مشکل به وسیله ی تکنیک مخفی سازی جدیدی بدست می آید.
در سال های اخیر،پژوهشگران زیادی توجه خود را منعطف مسیریابی چند مسیره کرده اند که در آن، زیر ساختار مسیریابی باعث شده تا بتوان به مسیرهای چندگانه ای دسترسی داشت و به فرستنده ی پیام اجازه داده تا یک مسیر دلخواهی را برای ارسال پیام انتخاب سازد. این روش، به کاربران اجازه ی دسترسی به مسیرهایی را بر اساس نیاز آنها(تأخیر پایین، پهنای باند بالا، نرخ پایین افت بسته ها) میدهد، و از این رو قابلیت اطمینان را افزایش داده و رقابت در بین ISP ها را نیز افزایش میدهد. طراحی الگوریتم های مسیریابی چند مسیره برای موارد بین دامنه ای به سختی صورت میگیرد، ولی این مورد یک چالش بیشتری را نیز پیش روی ما قرار میدهد زیرا سیاست محدودیت ها و نیازمندی های مقیاس پذیری را نیز باید در نظر گرفت. پروپوزال های متعددی برای مسیریابی چند مسیره ی بین دامنه ای ارائه شده اند(برای مثال به [12,14] رجوع کنید) و پیشرفت قابل ملاحظه ای را نیز در رفع این محدودیت ها داشته اند؛ این الگوریتم ها اثبات کرده اند که میتواند مجموعه مسیرهای بین دامنه ای متعددی را در را به صورت مقیاس پذیر فراهم کرد. تنها جنبه ای ناامید کننده ی این روش ها(و بسیاری از پروپوزال های چندمسیره در مورد بین دامنه ای)، این بوده که مجموعه مسیرهای جایگزین به نوعی Ad-Hoc میباشند؛ این مسیرها نمیتوانند به صورت سیستماتیک، مجموعه مسیرهای جایگزینی را انتخاب سازند که نرخ تحویل بالا را تضمین کنند. از آنجایی که این الگوریتم ها مسیرهای جایگزینی را فراهم میسازند، ولی این مسیرها ممکن است روی هم پوشانی زیادی داشته باشند و ممکن است بروز یک خطای منفرد بر روی کل مجموعه تأثیر داشته باشد.
در این مقاله، ما پروتکل مسیریابی YAMR را ارائه میدهیم که به صورت سیستماتیک، مسیرهایی با نرخ تحویل بالا را فراهم میسازد. برای YAMR دو مؤلفه وجود دارد.